زمان تقریبی مطالعه: 11 دقیقه
 

شکل دوم شرطی





شکل دوم شرطی، به‌معنای قیاس اقترانی شرطیِ دارای هیئت شکل دوم از اَشکال اربعه قیاس است.


۱ - توضیح اصطلاح



قیاس اقترانی شرطی، قسمی از قیاس اقترانی است که یک یا هر دو مقدمه آن از قضایای شرطی باشد. قیاس اقترانی شرطی به لحاظ نوع مقدمه به قیاس اقترانی مرکب از حملیه و شرطیه (حملیه صغرای قیاس است) و قیاس اقترانی مرکب از شرطیه و حملیه (شرطیه صغرای قیاس است) و قیاس اقترانی مرکب از دو شرطیه تقسیم می‌شود. هر کدام از این موارد نیز به اعتبار متصل یا منفصل‌ بودن قضیه شرطی و همچنین به لحاظ اینکه حد وسط در مقدم یا تالی واقع شده باشد، تقسیمات فرعی دیگری پیدا می‌کند.
همچنین قیاس اقترانی شرطی نیز مانند قیاس اقترانی حملی به لحاظ موقعیت حد وسط در مقدمتین به چهار شکل (با عنوان شکل اول شرطی، شکل دوم شرطی، شکل سوم شرطی و شکل چهارم شرطی) تقسیم می‌شود.
مقدم و تالی در قضایای شرطیه به منزله موضوع و محمول در قضایای حملیه است. جزء مکرَّر به منزله حد اوسط و جزء غیر مکرَّر که در صغرا موجود است به منزله حد اصغر و جزء غیر مکرَّر که در کبرا موجود است به منزله حد اکبر است. نتیجه از اسقاط حدّ مکرَّر و ترکیب جزء غیر مکرَّر صغرا با جزء غیر مکرَّر کبرا حاصل می‌شود. بنابراین هرگاه جزء مکرَّر در صغرا تالی و در کبرا مقدم باشد شکل اول است و هرگاه جزء مکرَّر در هر دو مقدمه، تالی باشد شکل دوم است و هرگاه جزء مکرَّر در هر دو مقدمه، مقدم باشد شکل سوم است، و هرگاه جزء مکرَّر در صغرا مقدَّم و در کبرا تالی باشد شکل چهارم است.
[۱] فرصت شیرازی، میرزا محمد، اشکال ‌المیزان، ص۱۳۷-۱۳۸.
[۲] ابوالبركات ابن‌ملكا، هبه‌الله بن علي، الکتاب المعتبر فی الحکمة، ص۱۵۵-۱۶۱.


۲ - اقسام شکل دوم شرطی



۱. قیاس اقترانی مرکب از حملیه و شرطیه متصله (حملیه، صغرای قیاس است و حد وسط در مقدم شرطیه واقع شده است)؛ مثل: هر (ب) (ج) است و هرگاه هیچ (ا) (ج) نباشد (د) (ز) است؛ پس گاهی اگر هیچ (ب) (ا) نباشد (د) (ز) است.
۲. قیاس اقترانی مرکب از حملیه و شرطیه متصله (حملیه، صغرای قیاس است و حد وسط در تالی شرطیه واقع شده است)؛ مثل: هر (ب) (ج) است و هرگاه (ا) (د) باشد هیچ (س) (ج) نیست؛ پس گاهی اگر (ا) (د) باشد هیچ (ب) (س) نیست.
۳. قیاس اقترانی مرکب از حملیه و شرطیه منفصله (حملیه، صغرای قیاس است و حد وسط در مقدم شرطیه واقع شده است)؛ مثل: هر (ا) (ب) است و دائماً یا هیچ (ج) (ب) نیست و یا (س) (ش) است؛ پس گاهی یا هیچ (ا) (ج) نیست و یا (س) (ش) است.
۴. قیاس اقترانی مرکب از حملیه و شرطیه منفصله (حملیه، صغرای قیاس است و حد وسط در تالی شرطیه واقع شده است)؛ مثل: هر (ا) (ب) است و دائماً یا (ج) (د) است و یا هیچ (س) (ب) نیست؛ پس گاهی یا (ج) (د) است و یا هیچ (ا) (س) نیست.
۵. قیاس اقترانی مرکب از شرطیه متصله و حملیه (شرطیه صغرای قیاس است و حد وسط در مقدّم شرطیه واقع شده است)؛ مثل: هرگاه (ا) (ب) باشد (ج) (د) است، و هیچ (س) (ب) نیست؛ پس گاهی اگر هیچ (ا) (س) نباشد (ج) (د) است.
۶. قیاس اقترانی مرکب از شرطیه متصله و حملیه (شرطیه صغرای قیاس است و حد وسط در تالی شرطیه واقع شده است)؛ مثل: هرگاه (ا) (ب) باشد (ج) (د) است و هیچ (س) (د) نیست؛ پس گاهی اگر (ا) (ب) باشد هیچ (ج) (س) نیست.
۷. قیاس اقترانی مرکب از شرطیه منفصله و حملیه (شرطیه صغرای قیاس است و حد وسط در مقدم شرطیه واقع شده است)؛ مثل: دائماً یا هر (ا) (ب) است و یا هر (ج) (د)، و هیچ (س) (ب) نیست؛ پس گاهی یا هیچ (ا) (س) نیست یا هر (ج) (د) است.
۸. قیاس اقترانی مرکب از شرطیه منفصله و حملیه (شرطیه صغرای قیاس است و حد وسط در تالی شرطیه واقع شده است)؛ مثل: دائماً یا هر (ا) (ب) است و یا هر (ج) (د)، و هیچ (س) (د) نیست؛ پس گاهی یا هر (ا) (ب) است و یا هیچ (ج) (س) نیست.
۹. قیاس اقترانی مرکب از دو شرطیه متصله (حد وسط، تالی در هر دو مقدمه است)؛ مثل: هرگاه (ا) (ب) باشد (ج) (د) است و دائماً چنین نیست که هرگاه (س) (ش) باشد (ج) (د) است؛ پس دائماً چنین نیست که اگر (ا) (ب) باشد (س) (ش) است.
۱۰. قیاس اقترانی مرکب از دو شرطیه متصله (حد وسط در هر دو مقدمه، جزئی از مقدم است)؛ مثل: هرگاه (ا) (ب) باشد (ج) (د) است و هرگاه هیچ (ت) (ب) نباشد (س) (ش) است؛ پس گاهی اگر هیچ (ا) (ت) نباشد (س) (ش) است.
۱۱. قیاس اقترانی مرکب از دو شرطیه متصله (حد وسط در هر دو مقدمه، جزئی از تالی است)؛ مثل: هرگاه (ا) (ب) باشد (ج) (د) است و هرگاه (س) (ش) باشد هیچ (خ) (د) نیست؛ پس گاهی اگر (ا) (ب) باشد هیچ (ج) (خ) نیست.
۱۲. قیاس اقترانی مرکب از دو شرطیه متصله (حد وسط در صغرا، جزئی از مقدم و در کبرا، جزئی از تالی است)؛ مثل: هرگاه (ا) (ب) باشد (ج) (د) است و هرگاه (س) (ش) باشد هیچ (خ) (ب) نیست؛ پس گاهی اگر (س) (ش) باشد هیچ (ا) (خ) نیست و (ج) (د) است.
۱۳. قیاس اقترانی مرکب از دو شرطیه متصله (حد وسط در صغرا، جزئی از تالی و در کبرا، جزئی از مقدم است)؛ مثل: هرگاه (ا) (ب) باشد (ج) (د) است و هرگاه هیچ (خ) (د) نباشد (س) (ش) است؛ پس گاهی اگر (ا) (ب) باشد هیچ (ج) (خ) نیست و (س) (ش) است.
۱۴. قیاس اقترانی مرکب از دو شرطیه منفصله (حد وسط، تالی در هر دو مقدمه است)؛ مثل: دائماً یا (ا) (ب) است و یا (ج) (د)، و دائماً چنین نیست که یا (س) (ش) است و یا (ج) (د)؛ پس دائماً چنین نیست که یا (ج) (د) است و یا (س) (ش).
۱۵. قیاس اقترانی مرکب از دو شرطیه منفصله (حد وسط در هر دو مقدمه، جزئی از مقدم است)؛ مثل: دائماً یا (ا) (ب) است و یا (ج) (د)، و دائماً یا هیچ (خ) (ب) نیست و یا (س) (ش) است؛ پس گاهی یا هیچ (ا) (خ) نیست و یا (ج) (د) است و (س) (ش).
۱۶. قیاس اقترانی مرکب از دو شرطیه منفصله (حد وسط در هر دو مقدمه، جزئی از تالی است)؛ مثل: دائماً یا (ا) (ب) است و یا (ج) (د)، و دائماً یا (س) (ش) است و یا هیچ (خ) (د) نیست؛ پس گاهی یا (ا) (ب) است و (س) (ش)، یا هیچ (ج) (خ) نیست.
۱۷. قیاس اقترانی مرکب از دو شرطیه منفصله (حد وسط در صغرا، جزئی از مقدم و در کبرا، جزئی از تالی است)؛ مثل: دائماً یا (ا) (ب) است و یا (ج) (د)، و دائماً یا (س) (ش) است و یا هیچ (خ) (ب) نیست؛ پس گاهی یا هیچ (ا) (خ) نیست و یا (ج) (د) است و (س) (ش).
۱۸. قیاس اقترانی مرکب از دو شرطیه منفصله (حد وسط در صغرا، جزئی از تالی و در کبرا، جزئی از مقدم است)؛ مثل: دائماً یا (ا) (ب) است و یا (ج) (د)، و دائماً یا هیچ (خ) (د) نیست و یا (س) (ش)؛ پس گاهی یا (ا) (ب) است و (س) (ش)، و یا هیچ (ج) (خ) نیست.
۱۹. قیاس اقترانی مرکب از شرطیه متصله و منفصله (متصله صغرای قیاس و حد وسط، تالی در صغرا و کبراست)؛ مثل: دائماً هرگاه (ا) (ب) باشد (ج) (د) است و دائماً چنین نیست که یا (س) (ش) است و یا (ج) (د)؛ پس دائماً چنین نیست که یا (ا) (ب) است و یا (س) (ش).
۲۰. قیاس اقترانی مرکب از شرطیه متصله و منفصله (متصله صغرای قیاس و حد وسط در هر دو مقدمه، جزئی از مقدم است)؛ مثل: هرگاه (ا) (ب) باشد (ج) (د) است و دائماً یا هیچ (خ) (ب) نیست و یا (س) (ش)؛ پس گاهی یا هیچ (ا) (خ) نیست و (ج) (د) است، و یا (س) (ش) است.
۲۱. قیاس اقترانی مرکب از شرطیه متصله و منفصله (متصله، صغرای قیاس و حد وسط در هر دو مقدمه، جزئی از تالی است)؛ مثل: هرگاه (ا) (ب) باشد (ج) (د) است و دائماً یا (س) (ش) است و یا هیچ (خ) (د) نیست؛ پس گاهی اگر (ا) (ب) باشد یا هیچ (ج) (خ) نیست و یا (س) (ش) است.
۲۲. قیاس اقترانی مرکب از شرطیه متصله و منفصله (متصله، صغرای قیاس و حد وسط در صغرا، جزئی از مقدم و در کبرا، جزئی از تالی است)؛ مثل: هرگاه (ا) (ب) باشد (ج) (د) است و دائماً یا (س) (ش) است و یا هیچ (خ) (ب) نیست؛ پس گاهی یا هیچ (ا) (خ) نیست و (ج) (د) است و یا (س) (ش) است.
۲۳. قیاس اقترانی مرکب از شرطیه متصله و منفصله (متصله، صغرای قیاس و حد وسط در صغرا، جزئی از تالی و در کبرا، جزئی از مقدم است)؛ مثل: هرگاه (ا) (ب) باشد (ج) (د) است و دائماً یا هیچ (خ) (د) نیست و یا (س) (ش) است؛ پس گاهی یا (ا) (ب) است و هیچ (ج) (خ) نیست و یا (س) (ش) است.
۲۴. قیاس اقترانی مرکب از شرطیه منفصله و متصله (منفصله، صغرای قیاس و حد وسط، تالی در صغرا و کبراست)؛ مثل: دائماً یا (ا) (ب) است و یا (ج) (د) و چنین نیست که هرگاه (س) (ش) باشد (ج) (د) است؛ پس دائماً چنین نیست که یا (س) (ش) است و یا (ا) (ب).
۲۵. قیاس اقترانی مرکب از شرطیه منفصله و متصله (منفصله، صغرای قیاس و حد وسط در هر دو مقدمه، جزئی از مقدم است)؛ مثل: دائماً یا (ا) (ب) است و یا (ج) (د) و هرگاه هیچ (خ) (ب) نباشد (س) (ش) است؛ پس گاهی یا هیچ (ا) (خ) نیست و (س) (ش) است و یا (ج) (د) است.
۲۶. قیاس اقترانی مرکب از شرطیه منفصله و متصله (منفصله، صغرای قیاس و حد وسط در هر دو مقدمه، جزئی از تالی است)؛ مثل: دائماً یا (ا) (ب) است و یا (ج) (د)، و هرگاه (س) (ش) باشد هیچ (خ) (د) نیست؛ پس گاهی یا (ا) (ب) است و یا هیچ (ج) (خ) نیست و (س) (ش) است.
۲۷. قیاس اقترانی مرکب از شرطیه منفصله و متصله (منفصله، صغرای قیاس و حد وسط در صغرا، جزئی از مقدم و در کبرا، جزئی از تالی است)؛ مثل: دائماً یا (ا) (ب) است و یا (ج) (د)، و هرگاه (س) (ش) باشد هیچ (خ) (ب) نیست؛ پس گاهی یا (س) (ش) و هیچ (ا) (خ) نیست و یا (ج) (د) است.
۲۸. قیاس اقترانی مرکب از شرطیه منفصله و متصله (منفصله، صغرای قیاس و حد وسط در صغرا، جزئی از تالی و در کبرا، جزئی از مقدم است)؛ مثل: دائماً یا (ا) (ب) است و یا (ج) (د)، و هرگاه هیچ (خ) (د) نباشد (س) (ش) است؛ پس گاهی یا (ا) (ب) است و یا هیچ (ا) (خ) نیست و (س) (ش) است.
درباره شکل اول، سوم و چهارم قیاس اقترانی شرطی نیز از لحاظ انواع ترکیبات و حالات مختلف جایگاه حد وسط، وضع به همین منوال است و با تدبر در مثال‌های فوق می‌توان به راحتی برای آنها مثال ذکر کرد، البته شرایط اختصاصی هر شکل باید مراعات شود.
[۶] مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد، ص۳۲۲-۳۲۳.


۳ - مستندات مقاله



در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است:
• مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد.
• ابوالبركات ابن‌ملكا، هبه‌الله بن علي، الکتاب المعتبر فی الحکمة.
مظفر، محمدرضا، المنطق.    
• فرصت شیرازی، میرزا محمد، اشکال‌ المیزان.
حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید.    
خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس.    
مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه.    

۴ - پانویس


 
۱. فرصت شیرازی، میرزا محمد، اشکال ‌المیزان، ص۱۳۷-۱۳۸.
۲. ابوالبركات ابن‌ملكا، هبه‌الله بن علي، الکتاب المعتبر فی الحکمة، ص۱۵۵-۱۶۱.
۳. خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس، ص۲۵۸-۲۸۸.    
۴. علامه حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید، ص۱۴۳-۱۷۴.    
۵. مظفر، محمدرضا، المنطق، ص۲۷۸.    
۶. مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد، ص۳۲۲-۳۲۳.
۷. مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه، ص۵۰۷-۵۳۰.    


۵ - منبع



پایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «شکل دوم شرطی»، تاریخ بازیابی۱۳۹۶/۱/۲۷.    



آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.